هیــــــــــــــــــــــــــس!
ساکت!
یه کف مرتب به افتخارش …!
چه با احساس منو گذاشت و رفت …
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
کفشی که بندش را خودش میبندد | 1 | 98 | vahidabasi |
پاسخ به سوالات شما | 0 | 272 | donyayeazoleh |
استاتوس های طنز و خنده دار فیسبوک | 1 | 556 | nafs19 |
طنز مثلا الکی... | 1 | 485 | nafs19 |
مپ وار و فارمینگ ( منابع ) تان هال 8شت | 0 | 336 | admin |
گاهی وقتی … | 0 | 563 | forum-admin |
غصه مرا خورد … | 0 | 426 | forum-admin |
اوج قصه … | 0 | 365 | forum-admin |
دوستَــــت دارم | 0 | 585 | forum-admin |
کَـــــر شدم !!! | 0 | 421 | forum-admin |
هیــــــــــــــــــــــــــس!
ساکت!
یه کف مرتب به افتخارش …!
چه با احساس منو گذاشت و رفت …
بی شک آغوش تو
از عجایب دنیاست
واردش که می شوم زمان بی معنا می شود
هیچ بعدی ندارد
بی آنکه نفس بکشم ،روحم تازه می شود …
میخواهم امشب با تو
تمام شب را پرسه بزنم
شاید دلم خواست مست بشم
و تا صبح غرق شوم در آغوشت
ولی…
عطر تنت زودتر از هر شرابی
من را مست میکند…!!!
زیر آسمان آبی ترانه ای باشد به گناه آلوده…
ریسمانی باشد که مردی خود را از شاخه ای می اویزد…
افروختن سیگاری باشد،در فاصله ی رخوتناک دو هم آغوشی…
اندوه جان دادن خاطرات با تو بودن باشد….
بعضی وقتا هست که دوس داری کنارت باشه…
محکم بغلت کنه…
بذاره اشک بریزی راحت شی….
بعد آروم تو گوشت بگه: ” دیوونه من که باهاتم “
خـــودکــشی کـــارِ آسونــیه. . . اگــه مــردی زنـــدگی کُـــن. . .
ســـیگارش را مــی گــذارد زیــر لبــش و مـــی گــوید:
آتـــیش داری؟!
جــواب مــیدم:
تــوی جــیــبــم کــه نــه. . .
تـــو”دلــــم“چـــرا. . .
بــه کــارت مــی آیــد؟؟؟
هنوز هم ، حوالی خواب های
شبانه ام پرسه میزنی
لعنتی !!
دیر وقت است ، آرام بگـــــــیر
بُگذار یک امشب را آسوده بخوابم……
ساده دوستم داشته باش
خود را درگیر
پیچ وخم زندگی نکن
من تو را همین جور ساده
دوست می دارم…
من و تو، بـارهـا “زمان” را، در کافهها و خیابانها، فراموش کرده بودیم. و حالا “زمان” داشت از ما، انتقام میگرفت!
میخواهم تمام سیگارها را زیر تابلوی “سیگار کشیدن ممنوع” دود کنم تا باطل کنم قانونی را که معنای “درد”را نمیفهمد…
با عشقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد فراموشش کنی !
صدای گام های تو ضربان زندگی من است با من راه بیا هنوز تشنه ی زنده بودنم…
این جا آنقدر شاعرانه دروغ می گویند و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند که نمیدانم در این سرزمین با اینهمه فریب چگونه ست که دلم هنوز خواب باران را دوست دارد!!!
ﻧﯿـــــــﺎ ﺑـــﺎﺭﺍﻥ ! ﻧﺒﺎﺭ ﻟﻌـــــﻨﺘــــــــــﯽ !! ﻋﺸﻘــــﻢ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﯿــﺮﻭﻥ ﺍﺳــﺖ ﺳﺮﻣﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ…
تعداد صفحات : 22